تحلیل گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی در دولت‌های پس از انقلاب اسلامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی، دانشگاه پیام‌نور، تهران، ایران

2 استاد گروه علوم‌اجتماعی، دانشگاه پیام‌نور، تهران، ایران

چکیده

یکی از آرمان‌های انقلاب اسلامی تأمین اجتماعی بوده و در قانون اساسی و سایر اسناد بالادستی گنجانده شده است، اما آن در نظم گفتمانی کارگزاران بعد از انقلاب (براساس اقتضائات نظری و عملی) با رویکردها و سیاست‌های مختلفی مفهوم‌سازی شده و دلالت‌های متفاوت و بعضاً ناهم‌گون منجر به عدم تحقق کامل رفاه و تأمین اجتماعی در کشور شده است. در همین‌راستا پژوهش حاضر، درصدد پاسخ‌گویی به این پرسش است که رفاه و تأمین اجتماعی در چهار دولت بعد از انقلاب اسلامی (با گفتمان‌های مستضعفین، سازندگی، اصلاحات و عدالت‌محور) با چه دلالت‌های معنایی تثبیت و برجسته شده‌اند که نتیجۀ این‌چنینی را رقم زده است؟ برای پاسخ بدین‌پرسش با روش تحلیل گفتمان «لاکلاو و موفه» به تحلیل متون سخنرانی‌های مقامات عالی کشور خصوصاً روسای جمهور، قوانین و مقررات مربوطه در هر گفتمان‌های سیاسی حاکم که همانا در هژمونی دولت‌ها به منصه ظهور رسیده‌اند، می‌پردازیم. یافته‌ها نشان می‌دهد که دولت مستضعفین به‌واسطۀ ایدئولوژی انقلاب اسلامی و جنگ، گروه‌های مستضعف را از حاشیه به متن کشاند و به این‌ترتیب گفتمان رفاه خود را با دال مرکزی «مستضعف محوری» مفصل‌بندی کرده است. دولت سازندگی کوشش کرد با «جبران کاستی های ناشی از توسعۀ اقتصادی» به‌عنوان دال مرکزی، گفتمان خود را مفصل‌بندی کند. دولت اصلاحات با توسل به اصل 29 قانون اساسی به ساختارشکنی از دال مرکزی گفتمان رفاه دولت سازندگی پرداخته و مفصل‌بندی گفتمان خود را با نشانۀ مرکزی «نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی» تشکیل داد. دولت عدالت‌محور نیز با تأکید بر عدالت توزیعی، مهرورزی و خدمت‌رسانی به اقشار فقیر و آباد کردن مناطق توسعه نیافته، گفتمان رفاه خود را با نشانۀ مرکزی «دسترسی یکسان آحاد مردم به حمایت‌های تأمین اجتماعی» مفصل‌بندی کرده است. در نتیجه می‌توان گفت که روند گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی طی چهار دولت پس از انقلاب اسلامی بیانگر این‌ است که هر یک از دولت‌ها، گفتمان رفاهی خود را ذیل دال مرکزی متفاوت ولی با دال‌های شناور گاه مشترک، مفصل‌بندی کرده‌اند. به این‌ترتیب بین دال مرکزی آن‌ها، گسست رخ‌داده و در نتیجه خط سیر متفاوت و گاه متضادی پیموده‌اند. این‌امر موجب شده آن‌ها تداوم بخش و مکمل یکدیگر نباشند، اما با وجود این، جنبه‌های گوناگون رفاه و تأمین اجتماعی در هر دولت نسبت به دولت قبلی، بهبود نسبی یافته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Discourse Analysis of Welfare and Social Security in Iran After the Islamic Revolution

نویسندگان [English]

  • Zahed Asadi 1
  • Mohammad Javad Zahedi-Mazandarani 2
  • Ali Rabiei 2
1 PhD student in Sociology, Payamnoor University, Tehran, Iran
2 Professor, Department of Social Sciences, Payam-e-Noor University, Tehran, Iran
چکیده [English]

One of the ideals of the Islamic Revolution is social security and it is included in the constitution and other upstream documents, but it is conceptualized in the discourse order of agents after the Islamic Revolution (based on theoretical and practical requirements) with different approaches and policies. Different and sometimes heterogeneous has led to the complete lack of welfare and social security in the country. In this regard, the present study seeks to answer the question that welfare and social security in the four governments after the Islamic Revolution (with the discourses of the Oppressed, Construction, Reform and Justice) have been established and highlighted by what semantic implications that have led to such results? To answer this question we used the Laclau and Mouffe discourse analysis method to analyze the texts of speeches of high officials, especially presidents, the relevant laws and regulations in each of the ruling political discourses that have emerged in the hegemony of governments. The analyzed texts also include the speeches of high-ranking officials, especially the presidents, the law on development programs, the practical actions, and the regulations and reports of the Ministry of Welfare and Social Security in the period of each government. Due to the ideology of the Islamic Revolution and the war, the Opressed-Oriented Government pushed the oppressed groups from the margins to the center, thus articulating its welfare discourse with the nodal point of the “centrally oppressed”.The Constructive Government sought to articulate its discourse by “compensating for the shortcomings of economic development” as the nodal point. The Reformist Government, using Article 29 of the Constitution, deconstructed the nodal point of the constructive government welfare discourse and articulated its discourse with the nodal point of a “comprehensive welfare and social security system.”The Justice-Oriented Government has also articulated its welfare discourse with the nodal point of “equal access of individuals to social security protections” by emphasizing distributive justice, compassion and service to the poor and the development of underdeveloped areas. The trend of welfare and social security discourse during the four governments after the Islamic Revolution in Iran indicates that each government has articulated its welfare discourse under a different nodal point but with common floating Singnifiers. In this way, a rupture occurred between their nodal points, resulting in a different and sometimes contradictory trajectory. As a result, they are not complementary to each other, but nevertheless, the various aspects of welfare and social security in each government have improved compared to the previous one.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Discourse
  • Welfare
  • Social Security
  • Government
  • Islamic Revolution
- احمدی، حبیب؛ و دهقانی، رودابه، (1394). «آرا و اندیشه‌های اولریش بِک (نظریه‌پرداز جامعۀ مخاطره‌آمیز)». فصلنامۀ توسعۀ اجتماعی، دورۀ 10، شمارۀ 2، صص: 102-126. 
- اورشات، ویم فون؛ اپلیکا، مایکل؛ و فوافینگر، بریگیت، (1396). فرهنگ و دولت رفاه. مترجم: ابوذر قاسمی‌نژاد با همکاری: محمدعلی ایرانمنش، تهران: مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی.
- بادینی، حسن؛ و عصمتی، زینب، (1391). «زمینه‌های تحقق اصول حاکم‌بر حقوق تأمین اجتماعی جمهوری ایران». رفاه اجتماعی، شمارۀ 44، صص: 199 - 230.
- پناهی، بهرام، (1385). کارکردهای تأمین اجتماعی در ایران: ضرورت برپایی نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی. چاپ اول، تهران: انتشارات مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی. 
- زایرکعبه، رحیم؛ و همکاران، (1399). «تحلیل زمینه‌های جامعه‌شناختی تحول گفتمان‌های عدالت در دولت‌های خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی». جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه، سال 9، شمارۀ 2، صص: ۱۲۷-۱۴۹.
- سالارزاده، نادر؛ و هاشمی‌نجف‌آبادی، سیدعادل، (1393). «بررسی تطبیقی برنامه‌های رفاه اجتماعی در برنامه‌های توسعه (1368-1383) با اصول مرتبط با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران». فصلنامۀ علوم اجتماعی. شمارۀ 65، صص: 49-79.
- سلطانی، سید علی‌اصغر، (1394). قدرت، گفتمان و زبان. تهران: نشر نی. 
- سلطانی، سید علی‌اصغر، (1383). «تحلیل گفتمان به مثابۀ نظریه و روش». فصلنامۀ علوم سیاسی، سال 7، شمارۀ 28، صص: 153.
- صفری‌شالی، رضا، (1392). «بررسی گفتمان عدالت اجتماعی در دولت‌های پس از انقلاب اسلامی ایران». رسالۀ دکتری رفاه اجتماعی. دانشگاه علامه طباطبایی.
- صفری‌شالی، رضا؛ و هزارجریبی، جعفر، (1392). «گفتمان عدالت در لوایح برنامه‌های توسعه پس از انقلاب اسلامی». فصلنامۀ علوم اجتماعی، شمارۀ 6، صص: 44-1.
- صفری‌شالی، رضا، (1395). «گفتمان عدالت دولت‌های پس از انقلاب در حوزۀ سلامت». فصلنامۀ مطالعات راهبردی،شمارۀ 74، صص: 114-89.
- عزیزی‌مهر، خیام، (1389). «دولت و سیاست‌های رفاهی در ایران معاصر». پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد رشتۀ برنامه‌ریزی رفاه اجتماعی، دانشگاه تهران.
- غفاری، غلامرضا؛ و امیدی، رضا، (1388). کیفیت زندگی شاخص توسعۀ اجتماعی. تهران: نشر شیرازه. 
- فیتزپتریک، تونی، (1381). نظریه رفاه: سیاست اجتماعی چیست. ترجمۀ هرمز همایون‌پور، تهران، مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی.
- قانون برنامۀ اول توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1368). چاپ اول. تهران. سازمان برنامه و بودجه.
- قانون نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، مصوب 1383.
- لاکلاو، ارنستو؛ و موفه، شانتال، (1393). هژمونی و استراتژی سوسیالیستی: به‌سوی سیاست دموکراتیک رادیکال. ترجمۀ محمد رضایی، تهران: نشر ثالث. 
- موسوی، مرضیه؛ و ذاکرحمیدی، معصومه، (1386). «مفاهیم نظری سیاست اجتماعی و تکوین دولت‌های رفاهی». ویژه‌نامۀ سیاست اجتماعی. دورۀ اول. دفتر امور اجتماعی وزارت کشور. 
- مومنی، فرشاد، (1396). اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز. تهران: نقش و نگار. 
- هزارجریبی، جعفر؛ و صفری‌شالی، رضا، (1394). «بررسی گفتمان عدالتِ حاکم‌بر مقولۀ تأمین اجتماعی در دولت‌های پس از انقلاب اسلامی». فصلنامۀ برنامه‌ریزی رفاه و توسعۀ اجتماعی. شمارۀ 23، صص: 49-1. 
- یزدانی، فرشید، (1383). «مفاهیم بنیادی در مباحث رفاه اجتماعی (سیاست اجتماعی، حمایت اجتماعی، رفاه و تأمین اجتماعی)». فصلنامۀ رفاه و تأمین اجتماعی، شمارۀ 10، صص: 31-54. 
- یورگنسن، ماریان؛ و لوئیز، فلیپس، (1389). نظریه و روش در تحلیل گفتمان. ترجمۀ هادی جلیلی، تهران: نشر نی.
- American Corporation, (1975). The Encyclopedia Americana International Edition. Vol 25. Printed in USA. 
- Encyclopedia Britannica. Inc (1994).The New Encyclopedia Britannica. Vol 27, Printed in USA.
- Laclau, E. & Mouffe, C., (1985). Hegemony and Socialist Strategy: Towards a Radical Democratic Politics. London: Verso.
- Legatum Prosperity Index (2021). https://www.prosperity.com.